برف

ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است ؟! (سوره انفطار آیه 6)

برف

ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است ؟! (سوره انفطار آیه 6)

قالیباف

در این لیالی قدر هم هر چقدر می خوایم از این سیاست فرار کنم مثلا خودم رو بسازم نمی گذارند ... شب ۲۱ احیاء با یک مقدار (!) از خانواده رفتیم مکتب الزهرا (جای شما خالی ) . از آن جا که جمعیت زیاد بود و داخل حسینیه هم بسیار گرم بود در خیابان مستقر شدیم . مکتب الزهراء واقع در خیابان ۱۷ شهریور است . هوا هم مدتی است دوباره گرم شده . و من مانده ام این جناب شهردار خبر از بوی بد زباله ها و سطل های زباله دارند یا خیر ؟؟؟؟!!!!!!!!!

از همان ابتدا جوشن کبیر را بوی زباله ها شروع کرده و به پایان رساندیم !! این اوضاع در تمام خیابان های اطراف جاری بود . زمانی که دو یا سه متر از این سطل ها فاصله می گرفتم باز هم بوی شان آزارم می داد .

از وقتی که خودم را به یاد می آورم زمانی که همراه مادرم به مهدکودکی می رفتم و از میدان امام حسین رد می شدم همیشه ضلع جنوبی میدان بوی فاضلاب استشمام می شد و این روز ها در تابستان این بو به اوج قدرت خود می رسد !! هر چند که من تا به حال این اوج قدرت بوی زباله را در خیابان نیاوران ندیدم ....

در زمستان ها هم همیشه شهرداری با بارش اولین باران و برف غافلگیر می شود و همیشه آب جوی ها بیرون می زند و .... نمی دانم گویا شهرداری خبر ندارد ۳ ما ژایان سال زمستان نام دارد و همیشه برف و باران در آن می بارد !!

این ها را نگفتم تا مثل اکثر مردم غر بزنم (هرچند که به قول نادر ابراهیمی ما ملت غر هستیم ) هدفم خاطر نشان کردن این موضوع بود که درست است که ما در جمهوری اسلامی زندگی می کنیم ولی رگه هایی از لیبرالیسم و فاصله ی طبقاتی بین فقیر و غنی بسیار مشهود است و این درد اجتماعی است درد عدالت است .



پی نوشت :

زمانی که این وبلاگ تاسیس شد تصمیم داشتم زود به زود آپ کنمش اما انگار نشد ان شاءالله زین پس این گونه نباشد ...

فضولی سیاسی

خداوند در قرآن که کتاب آسمانی ماست فقط به مواردی اشاره کرده که مفید برای زندگی مان است و از اسامی و یا اطلاعات بیهوده پرهیز شده به طور مثال در هیچ جای قرآن نام مادر اصلی حضرت موسی نیامده است چرا که برای ما انسان ها مفید نیست و فقط به گفتن زندگی و درگیری موسی (ع)با فرعون و بنی اسرائیل اکتفا شده است .

این موضوع می تواند الگویی برای نگارش کتاب ها و بسیاری مسائل باشد . عموماکتابهای تاریخ دوره های تحصیلی را بازبینی کنید این موضوعی است که در هیچ یک از این ها رعایت نشده است بیشتر کتب تاریخ دوره های تحصیلی فقط به نگارش اسامی متعدد اختصاص پیدا کرده و عموما کمتر متوجه اتفاقات فرای این اسامی می شوند .

البته این موضوع در مکالمات روزمره هم دیده می شود قبل تر می پنداشتم فقط در مورد خانم ها مصداق دارد ولی متوجه شده ام در هر دو جنس این خصوصیت وجود دارد و به دو صورت است گاهی بیان مسائل شخصی و بیان هر آن چه در روزمرگی اتفاق می افتد !! و گاهی نیز پرسش از همه چیز نامربوط (چه کسی ؟ کی ؟ کجا ؟ چه کار کرده ؟؟)در هر دو صورت که یکی خواسته و یکی نا خواسته و با سوالات مکرر انجام می شود دخالت و وارد شدن به حریم دیگری اتفاق می افتد و مخصوصا در حالت دوم بسیار آزار دهنده است خصوصا اگر با اظهار نظر هایی هم همراه باشد این دخالت حالت دوم گاهی با بهانه ی دلسوزی و گاهی با بهانه ی دانستن خوب است !!( واقعا چه دانستن مفیدی) انجام می شود .

این روزها در عرصه ی سیاسی هم شاهد این تعاملات هستیم مثلا اسرائیل در وب سایت وزارت خارجه اش در تیتر بالای صفحه اش نوشته "احمدی نژاد که  قول داده که تا ده سال آدم به فضا بفرستد و مدیریت دنیا را به دست گیرد آیا می تواند بگوید چه هنگام کمبود بنزین و گاز و آب آشامیدنی در ایران پایان می پذیرد ؟" این هم از دسته دخالت ها و اظهار نظر هایی است که بی ربط انجام می شود در حیطه ی اجتماعی با بهانه ی دانستن خوب است و دایه ی دلسوز تر از مادر شدن انجام می شود و در حیطه ی سیاسی با بهانه ی امنیت ملی !!!!!! و این امنیت ملی همان چیزی است که آمریکا به این سر کره ی زمین کشاند و بر سر جنگ با افغانستان و عراق نشاند و حاصلی از آن بر جای نماند . این امنیت ملی آن قدر بهانه ی بزرگی است که می توان در حیطه ی سیاسی هر جا که حرفی نداشتی آن را بهانه کنی !

چند وقتی است فتنه گران سابق هم هم پیمان با دوستان مستکبر خود بر طبل احتمال حمله به ایران می گویند ولی نمی دانم بهانه ی اینها هم امنیت ملی آمریکاست یا چیز دیگری است ؟!

گویا اسرائیل هم به بهانه ی امنیت ملی اش در کمبود آب ما نگران است ؟! اما بهتر است بداند ما هنوز آن قدر آب داریم که اگر یک سطل آب بر رویش بریزیم سیل او را نابود خواهد کرد ! هنوز آنقدر گاز داریم که اگر بار دیگر دخالت کند آتشش بزنیم و در آتش آن پایکوبی کنیم !

غلط کردید دخالت کنید !

مزرعه های کوچک بعضی ها

1- به یاد دارم سال گذشته بعد از انتخابات دانشکده شلوغ شده بود و گروهی خواستار لغو امتحانات بودند تا بتوانند به راحتی به فتنه گری در سطح شهر بپردازند (از فضاحتی که در خوابگاه ها به بار آوردند و از تدبیر هوشمندانه ی !!!!!!!!مسئولین محترم دانشگاه بگذریم!؟ ) لیدر این گروه پسری بود که  جلوی دفتر ریاست دانشکده همراه قلیلی از هم مسلکانش و تعداد زیاد تماشاگران تئاتر مضحک ایشون بلند فریاد می کشید : 18 تیر هم ما بودیم آمریکایی هم نبودیم . اما دو نکته ی جالب در مورد این شعار وجود دارد اول اینکه او دانشجوی ترم 4 کارشناسی است یعنی حدودا باید متولد 67 باشد بر فرض هم که 3 سال دیر به دانشگاه آمده باشد یعنی متولد 64 باشد( که می دانم این گونه نیست ) واقعه ی 18 تیر 78 او باید 14 ساله باشد حالا سوال این است که یک پسر 14 ساله که ساکن غرب تهران است 18 تیر داخل کوی چه کار داشته چون ادعا کرده 18 تیر او بوده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟( جواب : احتمالا رفته ساندویچ بخوره !)

نکته ی بعد هم این که علی افشاری فتنه گر 18 تیر که دستگیر شد و جلوی دوربین از مردم ایران خانواده ی شهدا و مقام معظم رهبری عذر خواهی کرد چگونه چند سال بعد در سنای آمریکا دیده شد ؟؟ پس آمریکایی بود یا نبود !!! (دست قوه ی قضائیه درد نکنه !)

نکته ی آخر اینکه مطلبی را خواندم که شنیدم در بالاترین هم آمده با این عنوان "رهبر جنبش آن جوان 23 ساله ایست که از درون اوین، تند ترین بیانیه 18 تیر را میدهد" مطلب که خواندم دیدم منظور همون آقا دختر است لیدر وقتی آن باشد و آن گونه بگریزد وای به حال پیروانش.

2- میر حسین موسوی در مورد قطعنامه ی 1929 به دولت اخطار داده است . این روزها وب سایت وزارت امور خارجه اسرائیل هم دائم بر طبل احتمال حمله به ایران می کوبد و حتی امارات خواستار حمله به ایران شده است . اما مردم ایران با ایمان و اعتقاد حتی لحظه ای هم تردید به خود راه نمی دهند و باور دارند " آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند " . هدفم از این سه خبر هم سویی بعضی ها با بعضی هاست که خواهان اندکی تردید در مردم اند اما نمی فهمند که نمی توانند این است شناخت نادرست از مردم ....

3- وب سایت وزارت امور خارجه ی اسرائیل یکی از مفرح ترین سایت هاست  یکی از سوژه هایش که بسیار مرا خنداند حمله ی اسرائیل به کشتی (مرمره)حامل کمک های انسان دوستانه به غزه بود وب سایت تا حدود یک ماه بعد اصرار داشت که مردم در کشتی می خواستند با سلاح های سرد (چاقو آشپزخانه )!! به اسرائیل حمله کنند و به همین دلیل اسرائیلی های مهربان با اسلحه به کشتی اینان حمله کردند . نکته ی مهم این موضوع احمق فرض کردن خوانندگان است که می خواستند با اصرار این موضوع را به خواننده بفمانند . حماقت تا کجا ...

البته متوجه شدم که  سایت های آزادی بخش کلمه و راه سبز !!!!!!!!!!!!! از این موضوع حتی کلمه ای اظهار تاسف نکردند و در حالیکه کل دنیا از این موضوع اظهار تاسف کرد پت و مت سکوت کردند .

۴- هر گونه برداشت شباهت (اسرائیل با چیز ) در مورد مطالب بالا مقصود نویسنده نبوده !!

اصل و فرع

مشکل عموم روشنفکران غرب زده ی ایرانی این است که سعی در تطابق دین اسلام با سکولاریسم غربی دارند و از آنجا که حس روشنفکرمابانه دارند اول غربی می شوند و بعد  به دنبال غربی کردن اسلام می افتند .

اعتقادات سروش و آرش نراقی بر این باور است که دیدشان به دین غربی است . مشکل اینجاست که اینان با نگاه یک روشنفکر به دین می نگرند در واقع دین و باور های دینی در اعماق جانشان نفوذ نکرده که اگر خلاف این بود هیچ وقت نمی توانستند خود را خارج از دینشان فرض کنند .

زمانی که مطرح می کنند که اصل اخلاقی سکولاریسم  بیان قوانین الزام آور و سیاستهای تنظیم کننده عرصه عمومی فقط و فقط با اعتبار عقل است و دلایل و مدارک دینی حتی نمی تواند گواه یا راهنمای عقل باشد داخل در منجلاب بی دینی می شوند . غرب زمانی به فضاحت امروز و بی اخلاقی کنونی دچار شد که فراموش کرد دین باید راهنمای زندگی باشد و خرد بشری کوته تر از عالم طبیعت و فرا طبیعت است و این فراموشی را با سیاست آلوده نشدن دین به سیاست توجیه کرد .

حال روشنفکران ما بیرون از دین می ایستند و تلاش می کنند تا دین را با ورژن آمریکایی تهیه کنند . غافل از اینکه مردم به اعتقادات دینیشان باور دارند و همه چیز را با خرد دینیشان می سنجند زیرا که اعتقادشان همان دینشان است دینشان همان قلبشان و قلبشان همان عقل و خردشان .

در واقع حقیقت این موضوع در فرع و اصل قرار دادن مسئله ی دین است روشنفکران آن را فرع و بسیاری آن را اصل می دانند .